باوان

ساخت وبلاگ

اول صبح که عازم محل کار بودم کاملِ مردی که لباس سنتی کوردها را به تن داشت از آن سمت خیابان به سمتم آمد و بدون مقدمه به رسم مهربانی سلامی کرد و بر زبان آورد چونی خاصی؟(خوبی،سلامتی) و در ادامه جمله ای پرسشی آورد. راستش متوجه حرف و سوالش نشدم.حتما پی جو آدرسی بود!حکما هم در سیبیل یا اَبروهای پیوسته ی من نشان از هم زبانی ،هم تباری، یا هم نژادی دید که خیلی صمیمانه و بدون مقدمه به زبان کُوردی سخن گفت.نتوانستم کمکی کنم.هنگام جدا شدن برای اینکه روزش را بسازم همراه با لبخندی گفتم بِژی کوردستان (زنده باد کوردستان).خندید و خیلی صمیمانه در آغوشم گرفت و دستی به موهایم کشید و جمله ای گفت و با لبخند از هم جدا شدیم .از آن جمله فقط یک کلمه در خاطرم ماند.(باوان یا باوانم) بژی گفتنم روزش را ساخت.و باوان گفتنش روزم را درگیر معما و معنا و مفهوم این کلمه کرد.پی جو معنایش شدم. ساده ترین ترجمه ای که برای باوان یافتم(جگر گوشه) است.البته در کُوردی این اصطلاح از بابا و مامان می آید.و قدری گسترش می یابد و بسط پیدا میکند به خانه ی پدری .بسته به زمان بیانش حتی از اینهم فراتر می رود. یعنی از جگر گوشه نیز پیشتر می رود و می رسد به جایی که اگر قدری با حرارت بیان شود معنایش میشود؛رگ و ریشه و اصالت .مثلا گفته میشود تو ریشه ی منی.وه که چقدر این اصلاحات عمیق و زیباست. به طرف در یک کلمه بگویی: باوان یعنی تو جگر گوشه ی منی. خانه ی امید منی، تو تکیه گاه و توان منی. تو ریشه ی زیستن منی. حالا به این یک کلمه ی پنج حرفی باوان یک حرف دیگر اضافه کنی:باوانم معنایش میشود: همه ی کس و کارم .عزیزترینم. یعنی دیگر نیاز نیست اغراق و مبالغه کنی. در یک کلمه ی پنج یا شش حرفی قصیده ای سرشار از محبت و احساس را سروده ای. خیلی ساده و رُک و با محبت همه ی کلمات ناب عالم مهربانی را جمع کرده ای در یک کلمه و شعر زیبای خواستن بر پایه ی اصالت داشتن را سروده ای... .ای هم قبیله و هم وطن. ای دوست ای همراه ای همراز بلندترین شعر عاشقانه ی دنیا را در یک کلمه تقدیمت میکنم. تو : باوان منی.

گذر بهار از کوچه شعبان...
ما را در سایت گذر بهار از کوچه شعبان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimbidary بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:31